دائی ابراهیم

منصوره :

دایی یادت چند وقت پیش راجب قطع خونریزی بات مشورت کردم
خیلی خسته شدم مدتی هم قبلش سنو انجام دادم
بعد چند روز سختی پریود شدم حس میکردم چیز سنگینی داخل رحمم زیر ناف هست چسبیده ولی سونوگرافی نشان نداده
خدا شاهده دایی خونریزی که کردم روز چندمش یادم نیس ولی اینقدر حالم بد شد که رحمم آتیش گرفت یک چیزی داشت کنده میشد حسش'کردم خودم بزور کشنودم دستشویی
دایی خدا شاهده یک کیستی از رحمم افتاد مثل لونه زنبور دور تا دورش لایی زخیم ازخون داخلش لونه که همون کیست با دستم گرفتمش شستمش داخل گشتم یک سوراخ بود به خودم گفتم خدایا شکرت با اینکه بیمارم واز وقتی خارج شد دیگه او سنگینی زیر ناف نیست ممنونم ازت خدا خیرت بده

پاسخ: سلام
خدارو شکر برای حال خوب تون🌺🌼🌸