یکی از کسانیکه با جن برخورد داشته این مطلب رو نوشته بد نیست بخونید بخصوص آنانیکه گوش دادن به ترانه علاقه و عادت دارند ........
این جریان برا ی من وهمسرم اتفاق افتاد.
شبی قبل از خواب طبق عادت درحال قرائت قرآن بودم .متوجه شدم همسرم در حال مرتبکردن خانه است که در اتاقی دیگر ودرحالیکه کار میکرد ترانه میخواند من ناراحت شدم وبه ایشان اعتراض کردم گفتم بس کن نمیبینی دارم قرآن میخوانم . همسرم ساکت شد چیزی نگفت واز اتاق خارج شد. آخر شب بعداز بستن درب وخاموش کردن چراغها من به حالت خواب رفتم وهنوز کامل بخواب نرفته بودم (درحالت خواب وبیداری)که متوجه شدم درب اتاق آهسته باز شد و جسمی سیاه مانند وارد اتاق شد بطرفم آمد وروی سینه ام قرار گرفت . از شدت فشاری که بر من وارد شده بود داشتم خفه میشدم با خودم گفتم دیگر کارم تمام شد دارم میمیرم به خدا پناه بردم علی رغم اینکه زبانم بند آمده بود و دستهاوپاهایم شل و سست وبی حرکت شده بودند در فکرم قرآن خوندم و از خدا کمک خواستم دیدم حالم بهتر شد و کم کم دارم بر اون جسم سیاه غلبه میکنم تااینکه دیدم موجودی زشت و ترسناک روس سینه ام نشسته و دستهای بلندش رو دورمن پیچیده که نتوانم حرکت کنم با خوندن بیشتر قرآن احساحس کردم بهتر وقویتر شدم و اون ضعیفتر
با ناراحتی از اون موجود پرسیدم چرا اینکار رو میکنی؟
شنیدم که گفت چون تو بهش گفتی بس کن ترانه گوش نده . منهم اینکار رو باتو کردم
من با توکل بر خدا و خوندن قرآن اون شیطان پلید رو از خودم دور کردم ومتوجه شدم که ترانه خوندن ویا شنیدن چه تأثیر بدی در حضور شیطان داره .
خب دوستان با بیان این ماجرا شاید بتوان فهمید که گوش فرا دادن به ترانه های مبتذل هم یکی از سلاحهای شیطان است که دل آدمها رو بطرف خودش سوق میده.
یا علی مدد
موضوعات مرتبط: داستان
برچسبها: داستانهای واقعی جن , ماجراهای جن زدها , داستان جن




















