پری :
سلام دایی. مادر من هیچوقت برا من مادری نکرده از نامادری بدتره چشم دیدن منو نداره اصلا خوشبختی من براش مهم نیست حتی از بدبختیم خوشحال میشه. دایی همش میگه خواستگار برات بیاد آبروتو میبرم نمیزارم ازدواج کنی .وقتی یه خواستگاری میاد میره زود میزاره کف دست خواهر و خانوادش و دختر خواهراش اوناهم از من بدشون میاد .خانواده مامانم دوتا از خواستگارامو پروندن .منم چند ساله هیچ خواستگاری ندارم دیگه خسته شدم میخوام ازدواج کنم ولی تمام ترسم مادرمه ازش متنفررررم.دایی اگه برام خاستگار بیاد نمیخوام هیچکس از فامیل تا روز عقدم باخبر بشه اونا خودشونم به هیشکی نمیگن تا روز عقد؛ ولی من بدبخت پدر و مادرم زود میرن میزارن کف دست خوانواده هاشون . دایی من چکار کنم که به کسی چیزی نگن؟چطور جلو مادرمو بگیرم و مانع ازدواجم نشه و اذیت نکنه؟ بخدا هر چی میخوام جوابشو ندم گناه نکنم نمیزاره خسته شدم دیگه پوکیدم بخدا...
مثلا میاد میبینه دارم نماز یا قرآن میخونم بهم میگه خرافاتی و بهم میگه همش دور همین کارایی...دایی میتونم با این بدجنسیاش کنار بیام ولی اینکه ازدواجمو خراب کنه و اذیت کنه نمیتونم
همش سر نماز و قران خوندنم بهم تیکه میندازه حتی راحت نمیتونم عبادت کنم میترسم فردا بره بگه خرافاتیه و هزار جور حرف بهم بچسبونه . فقط آرزوم اینکه تو ازدواجم از اول خواستگاری تا آخرش کاری نکنه و سنگ نندازه.
پاسخ: علیکم
آرزوی مادرها خوشبختی دخترهاشونه شاید دلیل خاصی داره
آیات زبونبند در سوره شریفه یس هست (وجعلنا من بین ایدیهم... یبصرون) بر آب بخونین مرتب بدین بخوره
یاعلی مدد
پری :
نه دایی جان شما نمیشناسیدش؛ همه مادرها رو یکی ندونید هر زنی که بچه به دنیا میره دلیل نمیشه مادر خوبی هم باشه اتفاقا مادر من از دیدن بدبختیم خوشحال هم میشه اون فقط بچه ها خواهر و برادرش براش مهمن و اونا رو به بچه های خودش ترجیح میده .
موضوعات مرتبط: نظرات کاربران




















