حنانه :
سلام دایی . خواستگاری دارم که هنوز نیامده ولی گپ زده میگه قبل از خواستگاری اول میخواهم با تو گپ بزنم در بارش و مشورت کنیم. منم جواب مثبت دادم به خواستگار جدیدم . اولها حالم خوب بود ولی آهسته آهسته احساس بدی پیدا کردم احساس نامیدی احساس ترس و پشیمانی و دلتنگی برای اون قبلیه . ما سالهای زیادی رو با هم گذراندیم به اون وابسته شدم فکر میکنم نمیتوانم بدون اون زندگی کنم. کاش خدا کمی هم صبر و آرامش هم به من میداد ،هنوز نتیجه نگرفتم ولی خیلی امیدوارم که میگیرم.
پاسخ: علیکم
خب پس قبول دارین که سالهاست با شما داره خوش میگذرونه ولی حاضر نبوده بیاد خواستگاریت . شما بگین به این کارش چی میگن سرکار گذاشتن؟ تمسخر کردن؟ ببازی گرفتن؟ هوسبازی و.... چته دختر چرا کور شدی ها؟
یاعلی
حنانه :
سلام دایی عزیز
من به راهنمایی شما عمل کردم حالا من و خواستگار جدیدم رسما نامزد شدیم خدا رو شکر خیلی خوش و راضی هستیم از تصمیمی که گرفتم.ولی این به لطف شماست دایی عزیز. زندگی مرا نجات دادید اگر با شما آشنا نمیشدم و مرا راهنمایی نمیکردید معلوم نیست چند سال دیگر من با این بسر سرگردان بودم و چه چیزهای را بخاطرش از دست میدادم و آخرشم میماندم یک دختر تنها و بدبخت و بیچاره و فریب خورده شما نه تنها این لطف بزرگ را در حق من کردید بلکه از برکت شما تمام فامیلم خوشحال و راحت اند چرا که قبلا فامیلم خیلی برام التماس کردند که به خواستگارم باسخ مثبت بدهم اما من حاضرنشدم. تشکر بسیار زیاد.
ولی کمی میترسم دایی جان میترسم از اینکه اون بسر برایم جنجالی جور نکند میترسم دشمنانم برام جادو درست نکنند وخدانکرده بین من و نامزدم مشکلی ایجاد نکنند میترسم دایی جان چون دشمنانم حالا در کنار سحر شان حتی اشکارا مداخله میکنند.
برای عارض جن که دارم دستور فتیله داده بودید که انشاالله حالا اجراش میکنم به اجازه شما ، چون هنوز خواب های بد میبنم
پاسخ: علیکم
خدارو شکر . آرزوی خوشبختی برای شما داریم
یاعلی
موضوعات مرتبط: نظرات کاربران




















